به نام خالق یکتا
حج چیست؟ حاجى کیست؟
«حج»، تطهیر وجود در اقیانوس هستى است، شرک ستیزى و وحدت جویى است، پالایش وجود و شست و شوى جان و روان در باران رحمت خداوندى است. «حج»، گسستن همه زنجیرهاى وابستگى، رها شدن از انانیت ها و تشخیص ها و تمرین و تجربه زندگى توحیدى است. و «حاجى»; یعنى مظهر مقاومت در برابر طوفان سرکش نفس، تفسیر درستى و صداقت، تجسم گذشت و ایثار، تبلور محبت و منطق و تجلّى صفا و مروت. «حاجى» شدن; یعنى متّصف شدن به همه فضیلت هاى اخلاقى و ارزش هاى انسانى و مصون بودن از همه رذیلت هاى اخلاقى و رها شدن از اسارت هاى نفسانى.
"حج" امری است واجب بر انسانهای متمکن و مستطیع است. واقع امر این است که همواره کسانى که از تموّل و تمکّن بیشترى در زندگى شخصى و اجتماعى برخوردارند، بیش از دیگران در معرض آسیب پذیرى هاى رفتارى و کژ روى هاى اجتماعى قرار مى گیرند.
به کلامى دیگر، اگر تموّل و تمکّن با تزکیه و تهذیب همراه نباشد، مى تواند زمینه اى براى تمرّد و طغیان شود. انسان متمکّن بیش از دیگران تکلیف دارد. (بقره : 285) آن کس که از نعمت هاى الهى نصیب بیشترى دارد، از قدرت بدنى، ظرفیت فکرى و امکانات اقتصادى فوق العاده اى برخوردار است، بدون تردید مى بایست احساس مسؤولیت بیشترى کند و همواره با تهذیب نفس و صفاى درون، در ایفاى رسالت هاى فردى و اجتماعى توفیقات افزون ترى کسب نماید. از این رو «حج» امرى واجب بر انسان هاى متمکن است تا مبادا این تمکّن و برخوردارى، در زندگى اجتماعى براى آنان مایه تشخّص و تفاخر، خودنمایى و برترى طلبى، تمرّد و طغیان گرى باشد. و «حج» برنامه جامعى است براى زدودن همه آفات شخصیتى و ایمن شدن در برابر محرک هاى شیطانى.
«حج»، در مقایسه با برنامه هاى تربیتىِ دیگر; چون «نماز» و «روزه»، دو قید زمان و مکان به همراه دارد; به بیان دیگر، در هر روز و هر ماه و در هر مکان و سرزمینى نمى توان اعمال حج را به جاى آورد و حاجى شد. در برنامه تربیتى و تهذیبى «حج»، پیوند تاریخ و جغرافیاىِ هستى را شاهدیم. به همین دلیل، «حج»، همانند روزه، به جاى یک ماه، باید در چند روز خاص و زمان هاى تعیین شده انجام پذیرد. «حج»، متفاوت از نماز و روزه، فقط در مناطقى مشخص، در سرزمینى مقدس، در میعادگاه توحید، در حریم امن و آرامشگه تاریخ انجام مى گیرد.
«نماز» و «روزه» براى همه ایمان آورندگان خداجو و رهروان طریق حق، امرى است لازم، اما انجام «حج»، بیش از همه بر افراد متمکّن واجب است. در نظام الهى، هرکس که امکان حضور در همایش عظیم حج را داشته باشد و بتواند از عهده انجام برنامه ها و هزینه هاى آن در نهایت سادگى برآید، مکلف به عزیمت به خانه امن و هجرت از خویشتن خویش به سوى خالق منّان است.
اگر به دیده تأمل بر سیر مناسک و اعمال «حج» و احکام آن، از آغاز تا پایان بنگریم، به نیکى در مى یابیم که «حج»، پالایش نفس از همه آسیب هاى روانى و کژ روى هاى اجتماعى و پردازش و پدیدآورىِ شخصیتى است قابل اعتماد، مصون از هر فساد، متواضع و آرام، غالب و حاکم بر کشش هاى نفسانى و محرّک هاى اجتماعى، بى نیاز از آزمندى ها، فزون خواهى ها و به دور از نشانه هاى خودنمایى و برترى جویى و عبدى است صالح و آزاده، حلیم و امین در خانه و اجتماع، و «حاجى» چنین است.
براى اتصاف به صفت «حاجى» و دست یابى به چنین مقام والایى، باید زحمت ها کشید و رنج ها متحمّل شد. از خود به درآمد و با خدا یکى شد. ناخالصى هاى وجود را در آتش عشق سوزاند و مصفّا شد. دل را از هرآنچه غیر حق است، خالى کرد و بذرهاى محبت محبوب را در آن نشاند. جسم و جان را در دریاى رحمت پروردگار، تغسیل و تطهیر کرد. لباس نشان را از تن به در آورد و با تن پوشى از «سفیدى» بى نشان شد. در برابر همه وسوسه ها و تمایلات درونى و کشش هاى نفسانى، عافیت جویى ها و راحت طلبى ها ایستادگى کرد و با ایمان استوار و توکّل راسخ، نیتى خالص و انگیزه اى مقدس، لحظه اى از تلاش(النجم: 39) در عرصه هاى صدق و صفا و مروّت و ایثار غافل نماند.( سعى میان صفا و مروه.)
اگر به حقیقت به «حج» آمده اى و مى خواهى به منزلت و مقام «حاجى» مفتخر شوى و نشان عزّت ارزشى را درون سینه ات جاى دهى، مى باید تمرین و تجربه دیگرى را آغاز کنى.
تو خود نیک مى دانى که "همانا انسان بر کشش هاى نفسانى خود آگاه است" (قیامت: 14) و دیگران نیز مى دانند و همه روان شناسان و روان درمانگران نیز بیان مى دارند که اساسى ترین آسیب هاى شخصى و مهم ترین آفات اخلاقى و مستعدترین زمینه هاى کژ روى و انحرافات رفتارى انسان در همه زمان ها و مکان ها، ریشه در برخى ویژگى ها و عقده هاى روانى و عدم مهار بعضى از تمایلات نفسانى دارد.
و خداوند منّان، صورت گر شاکله آدمى و علیم بر همه قوانین حاکم بر نفسانیات و ویژگى ها و نیازهاى فطرىِ انسان، مى خواهد که انسان متمکّن در فرایند «حاجى شدن» در یک ابتلا و امتحان عظیم، خانه دل را زیر و بم کند و بر همه کشش هاى درون و محرک هاى بیرون و آسیب هاى رشد و تعالى شخصیت چیره و حاکم شود.
از همین روست که در طریق «حاجى شدن» ومصونیت یافتن از آسیب پذیرى هاى روانى و اجتماعى، انسان باید آنگاه که لباس بى نشان احرام بر تن مى کند و تیرگى ها را زدوده، با سپیدى همراه مى شود، مقابله و مبارزه با آفت هاى شخصیت متعادل و متعالى را تمرین و تجربه کند، آنکه مى خواهد «حاجى» شود، باید:
- از خودبینى و خودآرایى پرهیز کند.(1)
- از راحت طلبى و عافیت جویى به دور باشد.(2)
- از خود آزارى و دیگرآزارى اجتناب ورزد.(3)
- از اندیشه تخریب و تهاجم و پرخاشگرى آزاد باشد.(4)
- از خود ارضایى و غلیان هوس ها و کشش هاى جنسى رها باشد.(5)
- از تفاخر و برترى طلبى و خودبزرگ بینى مبرّا باشد.(6)
- از زبان و رفتار تظاهر و تزویر و تحقیر و توهین جدا باشد.(7)
چرا که غالب بودن این ویژگى ها در زندگى فردى و اجتماعى، اصلى ترین آفات رشد و اساسى ترین آسیب هاى شخصیت انسان است.
و «حاجى» کسى است که با تمرین وافى در وادى زدودن آفات رشد و استیلا بر کشش هاى نفسانى و محرک هاى اجتماعى و تجربه برادرى و برابرى، صفا و پاکى، مروت و ایثار، زندگى هدفمند و خدا محور، ستیز با شیاطین سرکش نفس و دشمن معنویت، انزجار و تبرّى جستن از مشرکان و ظالمان و طاغیان عصر، آماده قربانى کردن عزیزترین هستى خویش مى گردد.
«قربانى کردن»، مرحله اى با شکوه از فرایند پرعظمت «حج» است.
اکنون که مى خواهى «حاجى» شوى و به مقام والاى ابراهیمى نایل گردى، در صف منادیان راستین لا إِلهَ إلاَّ الله قرار گیرى و از سویداى دل لبّیک حق گویى، تو نیز باید به نشانه توفیق در پالایش وجود و غلبه بر همه کشش هاى نفسانى و محرک هاى روانى و اجتماعى، صیقل دادن جسم و جان و اخلاص و یکتاپرستى، «اسماعیلت» را قربانى کن; که ابراهیم چنین کرد.
عزیزترین هستى ابراهیم(علیه السلام) ، در پایان یک عمر انتظار و یک قرن تلاش و رنج و محنت، فرزندى دلبند و پسرى زیباروى و نیکوسیرت بود که او در صحنه امتحان، به رغم همه دلبستگى ها، آماده شد تا ریشه ها و رگه هاى وابستگى را قطع کند که ندا آمد: اى ابراهیم، تو پیروزى، به جاى اسماعیلت، گوسفندى قربانى کن.
طَبق اخلاص بگذار، هرچه و هرکه باشد: سرمایه ات، فرزندانت، همسرت، مقامت، آبرویت، شغلت، شهرتت، فزون خواهى ات، خودکامگى ات و... .
حال تو که مى خواهى «حاجى» شوى و به برترین منزلت و مقام در جامعه مسلمانان نایل شوى(8) و عزّت اسلامى نصیبت گردد، به اسماعیلت بیندیش، خالصانه و مخلصانه تأمل کن.
آرى، اسماعیل خود را، هرآنچه هست، در هیئت گوسفندى و شترى، در مسلخ عشق و ایثار قربانى کن.
اکنون با توفیق در این آزمون سترگ، به سان بندگان ناب خدا، آرام دل و سبک بال چون پروانه، براى ایفاى نقشى تازه و رسالتى نو، گام در سرزمین خود نِه و به میان جمع مردمان خویش بازگرد.
اکنون رفتار و منش تو، به گونه اى است که گویا تولّدى دوباره یافته اى و قلبت براى خدا مى تپد و بس. جز حق نمى گویى، جز حق نمى جویى و جز به صراط حق گام نمى گذارى و همه مردم از کوچک و بزرگ و زن و مرد انتظار دارند و دوست مى دارند که همه ارزش هاى والاى قرآنى و الگوى متعالى شخصیت اسلامى را در منش و رفتارهاى فردى و اجتماعى تو مشاهده و تجربه نمایند.
- در حال احرام، نگاه کردن در آیینه، عطر زدن و استفاده از انگشترى زینتى و... ممنوع است.
- در حال احرام، پوشاندن سر و سایبان بر سر قرار دادن ممنوع است.
- در حال احرام خون انداختن بدن، کشتن حشراتى که در بدن سکنى گزیده اند و... ممنوع است.
- در حال احرام، کندن درخت و هر روییدنى، کشتن حیوانات و جدال و مسلح شدن به سلاح هاى گرم و سرد ممنوع است.
- در حال احرام، خود ارضایى، معاشقه و ارتباط با همسر ممنوع است.
- در حال احرام، تفاخر و مباهات و... حرام است.
- در حال احرام، دروغ گفتن، تهمت زدن و فحاشى حرام است.
- در بعضى از کشورهاى اسلامى، آن کس که از سفر حج به موطن خود بازمى گردد; یعنى «حاجى»، از منزلت والایى در میان مردمان خود برخوردار است. مردم او را امین مى دانند و مصون از آسیب ها و کژاندیشى ها. به همین دلیل است که وقتى یک پزشک متخصص از کشورى مثل مالزى «حاجى» مى شود، ابتدا کارت ویزیت و تابلوى مطب خود را عوض مى کند و نام خود را با کلمه مقدس «الحاج دکتر...» مزیّن مى نماید. اما جاى بسى تأسف و تأثر است، هنگامى که از منزلت «حاجى» در ایران اسلامى سخن مى گوییم!